اسناد و نسخ خطي
در طول تاريخ، ما شاهد قرائن و آثار متعددي در جوامع بشري هستيم كه ما را به علوم و فنون و كم و كيف دانشي كه بهره جستهاند، رهنمون ميسازد. برجستهترين اين آثار، ميراث مكتوب به جاي مانده از آن تمدنهاست. بنابراين شكوه تمدن ايراني را ميتوان در لابهلاي كتب خطي و رسالههاي دستنويس و اسناد به جاي مانده از پيشينيان كه در كتابخانه و گنجينههاي خطي وجود دارد مشاهده نمود. با مروري بر اين ميراث عظيم در مييابيم كه ايرانيان نه تنها به ترجمهي آثار ديگران از زبانهايي چون يوناني و سرياني اقام ميكردند بلكه خود نيز با اتكا به انديشه و تفكر ايراني خود تحولي بزرگ درعلوم زمان به ويژه در طب ايجاد كردند. مدرسه و بيمارستان جنديشاپور اولين مدرسهي طب درايران (قرن سوم ميلادي) يكي از مهمترين مراكز تدوين و ترجمه كتب طب در ايران بود.
در قرون اوليهي اسلامي به تلاشهاي ارزشمندي برخورد ميكنيم كه كمتر ميتوان در جوامع ديگر مشاهده كرد. تأليفات جامعي چون كتاب «فردوس الحكمه» از ابوالحسن علي بن سهل بن طبري، طبيب و داروشناس قرن سوم و كتاب «كامل الصناعه الطبيه» اثر علي بن عباس اهوازي. علوم پزشكي در ميان مسلمين در ايران وقتي به قرن سوم و چهارم و به محمد بن زكرياي رازي ميرسد، در اوج شكوفايي خويش است. در اواخر قرن سوم و اوايل قرن چهارم محمد بن زكرياي رازي شروع به تأليف كتاب مهم طبي خود نمود. تعداد اين تأليفات آنگونه كه ابوريحان بيروني ذكر نموده، بيش از پنجاه و شش كتاب بزرگ و كوچك است. از اين ميان مهمترين آنها الحاوي است كه دايرةالمعارف مفصلي در پزشكي محسوب ميشود. ديگر كتاب مشهور او «المنصوري» يا «طب المنصوري» است كه نسبت به كتاب «الحاوي» مختصرتر بوده و در ده جزء تأليف شده است. در گذشته به دليل نبود دستگاههاي چاپ و كپي، براي اينكه كتب در دسترس افراد بيشتري قرار بگيرند از روي آنها نوشته و نسخهبرداري ميكردند. يك نسخه از كتاب المنصوري كه به همان شيوه نسخهبرداري شده است و يكي از قديميترين نسخ خطي موجود از آن ميباشد در غرفهي نسخ خطي موزهي ملي تاريخ علوم پزشكي موجود ميباشد. اين نسخه كه به گواهي تاريخ كتابت آن مورخ 484 قمري است، به خط نسخ كهن نگاشته شده و عناوين و نشانها و سرفصلها همگي به شنگرف هستند و از جمله ويژگيهاي نسخهشناسي اين نسخهي با ارزش، شمارش اوراق كتاب به حروف ابجد و كراسهبندي صفحات در گوشهي اوراق ميباشد، كاغذ اين كتاب، كاغذ سمرقندي و جلد آن نيز تمياج عنابي است.
ابوعليسينا پزشك بزرگ قرن چهارم و پنجم، كسي است كه پزشكي ايران اسلامي را كمال بخشيد و به آن نظم منطقي و علمي داد و رسالهها، جزوات و كتابهاي متعدد پزشكي را تاًليف كرد كه از ميان آنها فقط «رسالهي نبض»، «تشريح الاعضاء» و «رسالهيجوريه» به فارسي است. از ديگر كتابهاي مهم وي كتاب «قانون» ميباشد كه اعتبار عظيمي به پزشكي ايران بخشيد و در دنيا به عنوان يك كتاب مرجع مهم از آن ياد ميشود.
بدون ترديد نسخ خطي پزشكي از مهمترين ابزارهاي پژوهش براي محققين عرصهي تاريخ پزشكي ميباشد، ولي عليرغم وجود منابع غني و ارزشمند در كتابخانههاي كشور دسترسي محققين به متن كامل نسخ مزبور به سختي و كندي مقدور است، ضمن اينكه انرژي و زمان زيادي را نيز ميگيرد.
علاوه بر كتب و رسالههاي دستنويس به جاي مانده از پيشينيان كه ما را با علوم و فنون و دانش آنها آشنا ميسازد، اسناد به جاي مانده از دورانهاي پيشين نيز بيانگر بسياري از قواعد و قوانين استفاده شده در ادوار گذشته ميباشند؛ از جملهي اين اسناد، ميتوان اسناد پزشكي موجود در غرفهي اسناد و نسخ خطي موزهي ملي تاريخ علوم پزشكي را نام برد كه عبارتند از: مجموعهاي از اسناد پزشكي متعلق به تشكيلات اوليه بهداشتي در ايران (اداره صحيه) با موضوعاتي همچون تعيين اطباء شهرهاي مختلف، اعلانهاي صحي در باب انواع بيماريها، اعلان وزارت معارف در باب شرايط مجوز احداث مطب در تهران و آمار مرگ و مير بر اثر بيماريهاي مختلف در تهران.
از ديگر اسناد ارزشمند اين بخش ميتوان اسناد خاندان دكتر نظامي را نام برد.
کارشناس موزه: فاطمه احمدی